سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نروژ 97 درصد از تمامی بطری?های پلاستیکی مصرفشده را بازیافت میکند

نروژ از طریقی شرکتی به نام «اینفینیتیوم (Infinitum)»، یکی از کارآمدترین و سازگارترین سازوکارها را به لحاظ زیست‌محیطی برای بازیافت بطری‌های پلاستیکی به کار بسته و به نتایج بسیار چشمگیری رسیده است، به‌طوری که بسیاری از کشورها می‌خواهند راه این کشور را دنبال کنند. به گزارش گاردین، نروژ با این سازوکار، 97درصد از تمام بطری‌های پلاستیکی مصرف‌شده خود را بازیافت کرده و کمتر از 1درصد آن دوباره به طبیعت بازگشته‌اند.

 

علاوه‌بر این، 92درصد از بطری‌های بازیافتی از مواد با کیفیتی برخوردار هستند که می‌توانند دوباره در بطری‌های نوشیدنی مورد استفاده قرار گیرند. در برخی موارد، از این مواد بازیافتی برای 50بار استفاده شده است. این دستاورد قابل‌توجهی محسوب می‌شود، به‌خصوص، باتوجه‌به اینکه در سراسر جهان، 91درصد از پلاستیک‌های تولیدی بازیافت نمی‌شوند و همه ساله 9میلیون تن زباله پلاستیکی به درون اقیانوس‌ها انداخته می‌شود. در ایالات متحده میزان بازیافت بطری‌های پلاستیکی حدود 30درصد و در انگلستان بین 20تا 45درصد است.

 

 اما نروژ چه کار متفاوتی انجام می‌دهد؟ این کشور به بازیافت ارزشی اعطا کرده که قبلا نداشته است. امروزه تولید پلاستیک جدید ارزان‌تر از بازیافت پلاستیک‌های قدیمی تمام می‌شود، بنابراین بدون انگیزه مالی، چرا شرکت‌ها و مصرف‌کنندگان به خود زحمت انجام کارهای مناسب محیط‌زیست دهند؟ پاسخ پول است. مدل نروژ براساس یک طرح وام است، یعنی زمانی‌که مصرف‌کننده یک بطری پلاستیکی خریداری می‌کند، هزینه‌ی کمی معادل 13تا 30سنت آمریکا پرداخت می‌کند.

 این مبلغ بعدا به چند طریق می‌تواندبازخرید شود. مصرف‌کنندگان می‌توانند بطری‌های پلاستیکی را به یک «ماشین فروش خودکار معکوس» بدهند که پس از اسکن بارکد بطری، پول نقد یا اوراق بهادار برای خرید از مغازه‌های کوچک یا پمپ‌بنزین به آن‌ها پس می‌دهد. صاحبان مغازه نیز برای هر بطری که بازیافت می‌کنند، هزینه‌های کوچکی دریافت کرده و بعضی از آن‌ها حتی کسب‌وکار خود را به همین وسیله رونق داده‌اند.

کیو اولاو مالدوم، مدیرعامل اجرایی اینفینیتیوم به گاردین گفت:

ما می‌خواهیم به جایی برسیم که مردم متوجه شوند آن‌ها محصول را خریداری می‌کنند، اما بسته‌بندی آن را فقط قرض می‌گیرند.

اما این سازوکار دولت نروژ فقط مصرف‌کنندگان را هدف قرار نداده است. بلکه دولت مالیات‌های زیست‌محیطی را برای تولیدکنندگان پلاستیک در نظر گرفته که می‌تواند تحت شرایطی به‌صورت چشمگیری کاهش پیدا کند. درواقع، اگر بازیافت در سراسر کشور به بالای 95 درصد برسد، تمامی تولیدکنندگان از مالیات پلاستیک معاف می‌شوند. با اینکه رسیدن به چنین جایگاهی بسیار دشوار به نظر می‌رسد، اما نروژی‌ها در 7 سال اخیر به این هدف رسیده‌اند.

به‌گفته شرکت اینفینیتیوم، از زمان شروع به کار این سازوکار، نمایندگانی از کشورهای مختلف از جمله اسکاتلند، هند، چین، استرالیا و سایر کشورها از تأسیسات این شرکت بازدید کرده‌اند و همه می‌خواهند راهی که نروژ رفته را دنبال کنند. آلمان و لیتوانی از معدود کشورهایی هستند که می‌توانند با نروژ رقابت کنند و هر دو سازوکار مشابهی را به کار بسته‌اند. با این وجود، حتی در نروژ، هنوز هم جا برای پیشرفت وجود دارد. اینفینیتیوم تخمین می‌زند که در سال جاری، 150 هزار بطری پلاستیکی بازگردانده نشده‌اند که اگر بازیافت شوند، انرژی کافی برای تولید برق 5600 خانوار در سال صرفه‌جویی می‌شود.

 


مقاله تصمیم گیری

مقدمه

تصمیم گیری یک فرآیند ذهنی است که تمام افراد بشر در سراسر زندگی خود با آن سرو کار دارند. فرآیند تصمیم گیری در پرتو فرهنگ، ادراکات، اعتقاد و ارزش ها نگرش ها، شخصیت، دانش و بینش فرد صورت می گیرد و این عوامل بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. در مدیریت معاصر تصمیم گیری به عنوان فرآیند حل یک مسأله تعریف شده است و اغلب به تصمیم گیری، حل مسأله نیز گفته می شود. می توان گفت تمام فعالیت ها و اقداماتی که در همه زمینه ها توسط افراد بشر انجام می شود، حاصل فرآیند تصمیم گیری است. این مقاله فرایند تصمیم گیری را مورد بررسی قرار می دهد.

 

برای اتخاذ یک تصمیم مساعد باید بتوان، ارزش هر یک از نتایج احتمالی را که پس از انجام تصمیم او حاصل خواهد شد، پیش بینی کرده و به طور ضمنی این ارزش ها را با نوعی مقیاس کمی مقایسه، و احتمال موفقیت را بررسی نماید، که این کار همیشه ساده نخواهد بود. تصمیم گیری از اجزای جدایی ناپذیر مدیریت به شمار میآید و در هر وظیفه مدیریت به نحوی جلوه گر است؛ در تعیین خط مش های سازمان، در تدوین هدفها، طراحی سازمان، انتخاب، ارزیابی و در تمامی اعمال مدیریت. تصمیم گیری جزء اصلی و رکن اساسی است.

در تعریفی بسیار ساده تصمیم گیری عبارت است از انتخاب یک راه از میان راههای مختلف

 فرآیند تصمیم گیری یا حل مشکل

را می توان از مرحله احساس مشکل تا فائق آمدن بر آن که در مجموع 10 مرحله را تشکیل می دهد، به سه بخش عمده نسبتاً مشخص طبقه بندی کرد:

مراحل 1 تا 5 که اجزای تصمیم ساخته می شود و به هم پیوند می یابند.

مرحله 6 که در حقیقت مرحله اتخاذ تصمیم است.

مراحل 7 به بعد که بخش اجراء نظارت و کنترل را شامل می شود.

از یک نگاه دیگر فرآیند تصمیم گیری را می توان به دو بخش کلی طبقه بندی نمود:

بخش اول شامل مراحل 1 تا 7 که وظیفه برنامه ریزی مدیریت را تشکیل می دهد. 

بخش دوم از مرحله 7 به بعد که مراحل اجراء نظارت و کنترل را در بر می گیرد.

 

با توجه به طبقه بندی بالا می توان چنین نتیجه گرفت که این مراحل دهگانه بخش اعظم و شاید هم از جهتی تمام وظایف مدیریت را شامل می شود و این خود مؤید نظریه هربرت سایمون است که اظهارمی دارد «مدیریت مترادف است با تصمیم گیری»، اما به اعتقاد بعضی از صاحب نظران، فرآیند تصمیم گیری عقلایی تنها بخشی از وظایف مدیریت محسوب می شود که شامل شش مرحله اول است و مراحل بعدی، فرآیند اجرا و نظارت را تشکیل می دهند که بحث پیرامون آنها از محدوده این بحث خارج است.

فرایند تصمیم گیری شامل شش مرحله می باشد:

مرحله اول:

 شامل تشخیص و تعیین مشکل و مسئله ای است که در راه تحقق هدف؛ مانع ایجاد کرده است.

مرحله دوم :

 یافتن راه حل های ممکن برای رفع مشکل مذ کور است د ستیا بی به راه حل ها با توجه به تجربه های علمی و عملی مدیر و اطلاعات و آمار در دسترس می باشد و هر چه راه حل های بیش تری وجود داشته باشد انتخاب بهتری در تصمیم گیری صورت خواهد گرفت

مرحله سوم:

 انتخاب معیار برای سنجش و ارزیابی راه حل های ممکن است. به عنوان مثال میتوانیم هزینه یا سود را معیار ارزیابی شقوق ممکن قرار دهیم یعنی راه حل های که هزینه کمتر یا سودی بیشتر دارند را مورد تائید قرار دهیم.

مرحله چهارم:

 تعیین نتایج حاصل از هر یک از راه حل های ممکن است. نتایج مثبت و منفی راه حل ها در این مرحله مشخص میشوند

مرحله پنجم:

 ارزیابی راه حل ها از طریق بررسی نتایج حاصل از آنها است. با توجه به نتایج مثبت و منفی که در هر یک از راه حل ها بدست آمده است و مقایسه آنها با همدیگر میتوان راه حل مطلوب را تعیین نمود. در بعضی از موارد تعیین راه حل مطلوب ازطریق نتایج بدست آمده مشکل است. شاید بر اساس یک معیار راه حل دارای الویت است ولی به لحا ظ معیار دیگر دارای الویت نمی باشد بنابراین در این موارد باید روش تلفیقی را بوجود آورد تا ارزیابی برآن اساس صورت گیرد.

مرحله نهایی:

 انتخاب یک راه از میان راه های مختلف و ارائه بیانیه تصمیم است که نشانگر تصمیم مدیر می باشد

گاهی اوقات اجرای آزمایشی تصمیم متخذه نیز جزء فرایند تصمیم گیری ذکر می شود که ضمن آن عملی بودن تصمیم، ارزیابی میشود و در صورت موفقیت آمیز بودن، اجرای آن ادامه داده می شود و درصورت ناموفق بودن، در قالب یک مشکل جدید در ابتدای در فرایند تصمیم گیری قرار می گیرد و موارد آن تکرار می شوند.

آنچه باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، نقش تعیین کننده اطلاعات است، که هسته مرکزی الگوی تصمیم گیری عقلایی را تشکیل می دهد و بدون توجه به آن، این الگو سطحی و از درون تهی و در نتیجه فاقد کارایی خواهد بود.

الگوی عقلایی تصمیم گیری اصولاً بر این مبنا استوار است که تصمیم گیرنده در جستجوی به حداکثر رساندن رضایت به وسیله اتخاذ و اجرای تصمیم است. داشتن دانش و شناخت کامل از راه های حصول به این هدف و واکنش و عکس العمل دقیق دیگر افراد و سازمان هایی که در مسیر فرآیند ساخت، اتخاذ و اجرای تصمیم قرار خواهند گرفت (نظیر مشتریان و رقبا، محیط سازمانی و اجتماعی) تأثیر اساسی بر نحوه ارزیابی راه حل های ممکن و عملی خواهد داشت. با همه این احوال هرگز نمی توان از قبل به طور قطع اطمینان حاصل کرد که به حداکثر رضایت خواهیم رسید.

 

واضح است که تصمیم گیری ممکن است در حوزه‌های متعددی (از جمله زمینه‌های زیر) قابل تعریف و بررسی باشد:

تصمیم گیری در مسائل مالی برای کسب حداکثر منافع با حداقل هزینه ممکن

تصمیم گیری در مسائل سازمان برای مدیریت بهتر منابع و مواجهه با چالش‌ها

تصمیم گیری در مدیریت به عنوان ابزاری برای انتخاب بهترین گزینه

تصمیم گیری در زندگی روزمره و روابط عاطفی انسانی

بدیهی است هر یک از این زمینه‌ها به دانش و تجربه‌ی خاص خود نیازمند هستند.

اما کلیات فرایند تصمیم گیری در همه‌ی آنها تا حد زیادی مشابه است .

 

چند نکته را برای مدیریت در تصمیم گیری آورده می شود :

1. مشکل را جور دیگری ببینید

1. مشکل را جور دیگری ببینید

گاهی اوقات بهترین راه برای حرکت رو به جلو، قدمی به عقب برداشتن است. هنگامی که با مشکلی مواجه می‌شوید به عقب برگردید و در مورد زمینه‌ی کامل وقوع آن فکر کنید و تلاش کنید تا موضوع را از تمام زوایای ممکن ببینید. این کار باعث می‌شود که مطمئن شوید که مشکل را از تمام زوایا دیده‌اید و از هیچ‌کدام غفلت نکرده‌اید. سعی کنید که حداقل از 3منظر مختلف به مشکل فکر کنید.

 

2. تصمیمات مبتنی بر شواهد و مدارک بگیرید

هدف از مدیریت مبتنی بر شواهد و مدارک (EBM) استفاده کردن از شواهدِ مستند در هنگام تصمیم‌گیری به جای اعتماد بر غرایز شخصی است. احتمالا شما هم مانند بیشتر مردم تمایل به استفاده از قضاوت خودتان و تصمیم‌گیری به شیوه‌ی همیشگی را دارید. ولی ممکن است تجربه‌هایی که در سایر شرکت‌ها و یا شرایط دیگر داشته‌اید، در موقعیت فعلی شما غیر قابل اجرا باشد.

 

مراحل ساده‌ای وجود دارد که از طریق آنها می‌توانید شواهد را در تصمیم‌گیری خود دخالت دهید.

3. وضع موجود را به چالش بکشید

مردم تمایل دارند که وضعیت موجود را حفظ کنند تا در کنج راحتی خود بمانند. ولی اینکه استفاده‌کردن از یک رویکرد راحت است، برای رضایت داشتن از آن کافی نیست. سؤالی که باید از خودتان بکنید این است که آیا می‌توانید مجموعه‌ای از اقداماتی را که در حال حاضر انجام نمی‌دهید، انتخاب کنید و به‌پیش بروید؟ گزینه‌های خود را به‌صورت واقعی بررسی کنید و در تخمین هزینه و زحمتی که لازم دارند، اغراق نکنید. برای مثال، اگر شما دوباره از نو شروع می کردید، آیا همان تاکتیک‌های بازاریابی را برای جذب مشتری به‌کار می‌گرفتید؟ آیا در همان نمایشگاه‌ها شرکت می‌کردید؟ آیا باز هم به بازاریابی مبتنی بر وب تأکید می‌کردید یا فقط از ایمیل مستقیم استفاده می‌کردید یا ترکیبی از هردو؟ یادتان باشد که باید اطلاعات تکمیلی‌ای پیدا کنید که برای مرور و بررسی انتخاب‌هایتان به شما کمک کند.

 

4. دیدگاه‌های دیگران را در نظر بگیرید، اما به خودتان اعتماد کنید

عادت کنید از دیگران نظرات و اطلاعات‌شان را بپرسید، بگذارید ذهن‌تان باز باشد. دیدگاه‌های مختلف را به‌دست بیاورید تا بتوانید موضوع را از جنبه‌های بیشتری ببینید.

   نظرات کارمندان را بشنوید

راهی برای تشویق به اشتراک‌گذاشتن ایده‌ها در شرکت‌تان پیدا کنید. اجازه دهید تا کارمندان در بحث شرکت کنند و فضایی بسازید که همه بتوانند صریح باشند حتی وقتی که حقیقت خوشایند نیست. با استفاده از ارزیابی عملکرد شرکت این کار را تشویق کنید.

 

4-با مشکلات مقابله کنید

اگر می خواهید با بقیه راجع به مشکلی صحبت بکنید، حتما قبل از صحبت با آنها، مشکل را با دقت از زوایای مختلف بررسی کنید. به این ترتیب محدود به ایده‌ها و تفاسیر آنها نخواهید شد. مشکل را در جهات مختلف بررسی کنید و از دیگران بخواهید که اگر می‌توانند به آنچه که شما از موضوع فهمیده‌اید، چیزی اضافه کنند.

 

5. ریسک تصمیم‌هایتان را بررسی کنید

 شما می‌توانید به خودتان یاد بدهید که تمام ریسک‌های تصمیم‌تان را در نظر بگیرید و بررسی کنید. هر زمان که تصمیمی گرفتید از خودتان بپرسید که اگر من تصمیم اشتباهی گرفته باشم، چگونه به آن پی ببرم؟ برای مثال اگر برای کاهش هزینه‌ها تصمیم به تعویض شرکت ارسال کالای خود گرفته‌اید، به این فکر کنید که چگونه می‌توانید تعیین کنید که تصمیم‌تان اشتباه بوده‌ است؟

 

تعداد شکایات مشتریان از تأخیر در تحویل محصول که بخش خدمات آن را گزارش می‌کند بیشتر شده است.

در پایان سه‌ماه، هیچ میزان صرفه‌جویی در هزینه‌ها را مشاهده نمی‌کنید.

کارمندان مسئول از خدمات‌دهیِ ضعیفِ تأمین‌کننده‌ی جدید، شکایت می‌کنند.

شرکتِ ارسال کالا خدمات‌دهی خود را متوقف می‌کند و مجبور به پیدا‌کردن شرکت جدیدی برای ارسال کالای خود می‌شوید.

این نوع تمرینات به شما کمک می‌کند که عواقب احتمالی یک تصمیم را ببینید و اقداماتی برای اجتناب از آنها انجام دهید. حتی یک طرح که به‌طور کلی خوب است نیز هزینه‌ها و مشکلات بالقوه‌ای دارد. ببینید که چگونه طرح‌تان می‌تواند اشتباه پیش برود. تمام شواهد و مدارک را بررسی کنید، هم شواهد خوب و هم شواهد بد. کار و هزینه‌ی لازم برای انجام تصمیم را دست‌کم نگیرید.

 

6. از اشتباهات گذشته بگذرید

مردم تمایل دارند انتخاب‌هایی کنند که تصمیمات گذشته‌شان را توجیه کند. حتی زمانی که تصمیمات گذشته‌شان به آن شکلی که برنامه‌ریزی کرده بودند، انجام نشده باشد. همین‌طور تمایل داریم که وقت و هزینه‌ی خود را صرف حل مشکلات گذشته کنیم در حالی‌که اگر به اشتباه خود اعتراف کنیم و از آن بگذریم سود بیشتری خواهد داشت.

 

تصمیم منطقی گرفتن به معنای در نظر گرفتن اطلاعات و مستندات در دسترس است. گاهی اوقات شرایط تغییر می‌کند و تصمیم دیگر اعتباری ندارد. در این شرایط بدانید که شما بهترین تصمیم ممکن در شرایط قبل را گرفته‌اید و شرایط را مجددا بررسی کنید تا ببینید که آیا باید تصمیم دیگری بگیرید یا خیر.

 

در شرکت‌تان وقت بگذارید تا کارمندانی را شناسایی کنید که بر اساس اطلاعات تصمیمات خوبی می‌گیرند. فقط بر نتایج تمرکز نکنید زیرا این باعث تشویق کارکنان به ادامه‌دادن اشتباهات و تلاش برای توجیه آنها می‌شود.

 

7. با خودتان صادق باشید

قبل از اینکه دلایل را برای تصمیم‌گیری جمع‌آوری کنید، زمانی را به بررسی انگیزه‌های خود اختصاص دهید. آیا آمادگی ذهنی دارید؟ آیا شواهد و اطلاعات را به صورت عینی جمع‌آوری کرده‌اید یا به دنبال تأیید ایده و فکر موجود بوده‌اید؟

 

اگر به انگیزه‌های خودتان آگاه باشید، می‌توانید بر روی هدف خود بمانید و بر پیدا کردن بهترین راه‌حل ممکن برای کارتان تمرکز کنید.

 

قاطع باشید

سریعا این 7مرحله را انجام دهید و سپس تصمیم‌گیری کنید.

 

در مباحث ذکر شده شیوه ها و روش هایی از تصمیم گیری مورد بحث قرار گرفت که به شیوه های جامع عقلایی مطرح هستند. در این شیوه ها؛ هدف یافتن بهترین راه حل از میان طرق ممکن است. همچنین هدف و مشکلات روشن و واضح ؛ قابل بیان اند و اطلاعات مورد نیاز قابل جمع آوری و دردسترس تصمیم گیرنده هستند که به وسیله آنها به شکل منطقی میتواند راه حل مطلوب را انتخاب کند. ولی در د نیا واقعی با توجه به محدویت های زمان ؛ مالی و نبود اطلاعات کافی و قابل اطمینان نمی توان به این ساده گی بهترین راه حل ممکن را ا نتخاب نمود و مدیر ناچار با کمک تجربیات ؛ قضاوت های ذهنی ؛ مقایسه های محدود و تغییرات تدریجی در تصمیم های قبلی و با اطلاعاتی که در دسترس دارد تصمیم می گیرد و اگر چه شاید تصمیم هایش بهترین نباشد ولی در محدوده امکانات قابل قبول و رضایت بخش به شمار می آید. بنابر این نباید خود را به شیوه های جامع – عقلایی محدود کنیم و این مطلب نیز باعث رد این روش ها نمی شود یا اینکه تصمیم گیری نباید تابع قاعده و یک شیوه منطقی و منظم نباشد بلکه هدف ارائه شیوه های دیگری است که با واقعیات محیط و شرایط واقعی سازمان و مدیران مطابقت بیشتری دارد و بهتر می تواند پاسخگوی نیاز مدیران باشند


5 نشانه مبنی بر اینکه شما سخت در حال تلاش برای راضی نگه داشتن دل

شما هیچ‌وقت نمی‌توانید همه کسانی را که با آنها در تعامل هستید راضی کنید. اگر بیش از توان‌تان برای خواسته‌های دیگران تلاش کنید فرصت کافی برای تحقق نیاز‌های خود را  نخواهید داشت. اگرچه برخی افراد ممکن است به صورت تلویحی از این وضع شکایت کنند، اما چنین کاری درکل غیر ممکن به نظر می‌رسد. در ادامه‌ی مطلب به بررسی 5 مورد از نشانه‌های لطف کردن به مردم که می‌توانند برای ما زیان‌بخش باشد می‌پردازیم:

 

1. نمی‌توانید "نه" بگویید

"بله گفتن" به درخواست هر فردی، می‌تواند به معنی "نه گفتن" به همه‌ی چیزهای دیگر باشد. گاهی اوقات ناتوانی در نه گفتن به دعوت همسایه‌مان برای شام، می‌تواند فرصت رفتن به سالن ورزشی را بگیرد یا اینکه ناتوانی در نه گفتن به درخواست دوست‌مان می‌تواند به معنای از دست دادن زمانی را که به خود اختصاص داده بودیم باشد. بله گفتن به هر چیزی عواقب خاص خودش را دارد.

راهکار: اگر همیشه بله گفتن، به پاسخ خود‌آیند و خودکار شما تبدیل شده است، می‌توانید با گفتن جمله "به آن فکر می‌کنم و به زودی جواب رو به شما اطلاع خواهم داد" یا مواردی دیگر شبیه این شروع کنید. بعد از آن،چند دقیقه‌ای را به این فکر کنید که قبل از اینکه قولی بدهید چه چیزهایی هست که شما می‌خواهید انجام دهید.

2. مشکل داشتن در تصمیم‌گیری

اگر عادت کرده‌اید به پرسش‌های دیگران بر اساس آنچه دوست دارند بشنوند و باب میل‌شان است پاسخ دهید، شما احتمالا با تصمیم گیری مشکل خواهید داشت. زمانی که شما به دیگران اجازه می‌دهید تا همه چیز، از انتخاب یک جفت کفش نو گرفته تا تصمیم گرفتن برای پیدا کردن یک جای خوب برای صرف نهار را آنها برای‌ شما انتخاب کنند، هیچ‌وقت مسیری را که در زندگی برای خود بر‌می‌گزینید نمی‌توانید عملی کنید.

راهکار: قبل از همه چیز خودباوری را در درون‌تان به خود تلقین کنید؛ سپس با توجه کردن به چیزهایی که دوست دارید و چیزهایی که دوست ندارید شروع کنید. سعی کنید فعالیت‌هایی که شما را سرحال، شاداب و سرزنده، و چیزهایی که انرژی شما را خشک می‌کنند پیدا کنید. با عمل کردن به این‌ها، آگاهی یافتن از باورها و عقاید‌تان رشد خواهد کرد.

3. از درخواست کمک کردن عاجزید

گاهی اوقات افرادی که به احتمال زیاد به هر درخواستی "بله" می‌گویند کمتر می‌توانند از دیگران درخواست کمک کنند. اگر شما با کمک خواستن از کسی (حتی اگر یک لطف کوچک و یا یک کار ساده باشد) مشکل دارید، ممکن است فرصت‌های طلایی دست‌نیافتنی زیادی را در زندگی از دست بدهید.

راهکار: اول از همه هر روز با یک درخواست ساده (هر چیزی می‌تواند باشد ،مثلا درخواست گرفتن یک صندلی از دوست‌تان در یک جلسه) شروع کنید. بیشتر انجام دادن این کار باعث می‌شود تا شما از دیگران راحت‌تر درخواست کمک کنید.

 

4. مطابق با ارزش‌هایتان زندگی نمی‌کنید

اگر بخواهید کل انرژی‌تان را صرف انجام کارهایی کنید که دیگران می‌خواهند، غیرممکن است بتوانید بر اساس ارزش‌هایی که برای خودتان قائل هستید زندگی کنید. اگر شما قدر و ارزش وقت گذراندن با فرزندان‌تان را می‌دانید، در عین‌حال نمی‌توانید به دوست‌تان که همیشه به شما لطف داشته‌اند نه بگویید، در زندگی بر سر اینکه کدام چیزها برای شما مهترین چیزها هستند کشمکش خواهید داشت. شما هر روز تنها چند ساعتی را در اختیار دارید؛ بنابراین بسیار مهم است که زمان‌تان را برای انجام دادن کاری‌هایی که برای شما مهم‌تر است صرف کنید.

 

راهکار: بررسی کنید که بیشترین  زمان هر روزتان صرف چه کاری می‌شود؛ سپس با دقت ببینید آیا بیشترین زمان را برای کارهایی که واقعاً برا‌ی شما مهم‌ترین هستند اختصاص داده‌اید یا نه؟ اگر اینگونه نبود شروع به ایجاد کردن هدف‌هایی کنید که واقعا هم برای آنها ارزش قائل هستید و هم با ارزش‌های شما قابل همگام‌سازی هستند.


سفر 3 روزه به جیپور، هند

جیپور، از شهرهای مهم و تاریخی کشور هند، در ایالت راجستان است که شهری برای نمایان کردن جلوه تاریخی و سلطنتی سرزمین هند است. این شهر زیبا به خاطر بنا و سازه‌هایی که از ماسه رنگ صورتی ساخته شده، به شهر صورتی نیز شهره است. این شهر با داشتن شکوه و عظمت فرمانروایانی که بر آن حکومت می‌کردند، سفری تماشایی و فراموش‌نشدنی را برای مسافران خود به ارمغان می‌آورد. گردشگران در سفر به این شهر نه تنها با جاذبه‌های بی‌نظیر و خاص روبه‌رو می‌شوند، بلکه فرصتی برای تست غذاهای هندی و بازدید از بازارهای زنده و رنگارنگ را دارند.


آگاهی یا هوشیاری ذهن؛ نگاهی جامع به مفاهیم و نظریهها از دید فلسف

در علم روانشناسی هوشیاری به‌معنی آگاه بودن است اما در لغت معنای عاقلی و خردمندی دارد. هوشیاری یعنی داشتن آگاهی از تمامی احساس‌ها، ادراک‌ها و خاطراتی که در هر لحظه از زمان اتفاق می‌افتد. انسان‌‌ها بیشتر عمر خود را در حالت هوشیاری–بیداری می‌گذرانند و هر شبانه‌روز بین خواب و بیداری دور می‌زنند؛ در طول خواب از محیط اطراف خود آگاهی کمتری داریم اما در خواب کاملا بدون پاسخ نیستیم. وقتی خواب می‌بینیم در دنیایی خیالی هستیم، جایی که رویدادهای غیرممکن امکان‌‌پذیر به‌نظر می‌رسد. ناهوشیاری، اطلاعاتی است که به آن‌ها آگاهی نداریم اما در فرایندهای شناختی ما از آن‌ها استفاده می‌شود.

 

از مزیت‌های توجه به هوشیاری می‌توان به آگاهی به تعامل خود با محیط، حفظ ارتباط با حافظه‌ی قبلی خود، کنترل و برنامه‌ریزی آینده ‌است. مطالعه‌ی اطلاعات ناهوشیار به روش آماده‌سازی انجام می‌شود. آماده‌سازی هنگامی است که بازشناسی محرک خاصی تحت تأثیر ارائه‌ی پیشین همان محرک یا محرک شبیه آن قرار می‌گیرد. یکی دیگر از پدیده‌های مرتبط با هوشیاری پدیده‌ی لغزش زبانی است. هوشیاری نیاز به شبکه‌ی پیچیده‌ای از عناصر و اتصالات داخلی سلول‌های عصبی (نورون) مغز دارد. زیر لایه‌ی جسمی، گره تالاموس-قشری، که هوشیاری را با محتوای دقیق خود فراهم می‌کند در هفته‌ی 24ام تا 28ام بارداری ایجاد می‌شود.

 

بسیاری از پیش‌نیازها برای مدار مورد نیاز هوشیاری در سه ‌ماهه‌ی سوم بارداری ایجاد می‌شود. نوع ویژگی‌های کیفی مربوط‌به هوشیاری، به حالت‌های حسی محدود نمی‌شود بلکه به‌عنوان یک جنبه از حالت‌های تجربی مانند تجربه، افکار و تمایلات در نظر گرفته می‌شود. دانشمندان به صحبت کردن درباره آگاهی علاقه چندانی ندارند. ما نمی‌توانیم آن را ببینیم، نمی‌توانیم لمسش کنیم و با وجود تمام تلاش‌های برخی پژوهشگران نمی‌توانیم آن را با کمیت بیان کنیم. در علم، اگر نتوانیم چیزی را محاسبه کنیم، توضیح دادن آن بسیار سخت می‌شود. اما آگاهی وجود دارد و یکی از بنیادی‌ترین ویژگی‌های ما انسان‌ها است.

 

درست همان‌طور که با ماده‌ی تاریک و انرژی تاریک می‌توانیم بعضی از معماهای مدل استاندارد فیزیک را پاسخ دهیم، پژوهشگران پیشنهاد داده‌اند که می‌توانیم آگاهی را هم به‌عنوان یک حالت ماده در نظر بگیریم. البته این فقط یک فرضیه است و باید در واکنش به آن به‌شدت محتاطانه عمل کنیم چون در این زمینه کاملا در قلمروی فرضیه هستیم. ابتدا در سال 2014، یک فیزیک‌دان نظری و کیهان‌شناس به نام «مکس تگمارک» از دانشگاه ام‌آی‌تی این فرضیه را مطرح کرد.

به‌گفته‌ی او حالتی از ماده درست مثل جامد، مایع و گاز وجود دارد که در آن اتم‌ها برای پردازش اطلاعات و پیدایش ذهنیت و درنهایت آگاهی کنار هم قرار می‌گیرند. نام این حالت ماده هم پرسپترونیوم (Perceptronium) است. منظور تگمارک این نیست که دسته‌ای فیزیکی از پرسپترونیوم جایی در مغز ما قرار دارد و برای ایجاد حس خودآگاهی درون رگ‌های ما حرکت می‌کند. بلکه او می‌گوید آگاهی را می‌توانیم به‌عنوان یک الگوی ریاضی توصیف کنیم؛ حاصل مجموعه خاصی از شرایط ریاضی.

 

به‌گفته‌ی مکس تگمارک، آگاهی همانند مایع، جامد و گاز، حالتی از ماده است

او می‌گوید درست همان‌طور که تحت شرایط خاص حالت‌های متفاوتی از ماده به وجود می‌آید مثل بخار، آب و یخ، شکل‌های مختلف آگاهی هم ممکن است بروز کند. اگر بتوانیم این حالت‌های مختلف آگاهی را مطابق با شرایط قابل مشاهده و اندازه‌گیری تولید کنیم، می‌توانیم درکی از ماهیت آن به دست بیاوریم. آگاهی باید به‌عنوان یک کل در نظر گرفته شود و نباید آن را به قسمت‌های مجزا تقسیم کنیم. یک هستی آگاه یا سیستم نه‌تنها باید بتواند اطلاعات را ذخیره و پردازش کند، بلکه باید این کار را به شکلی انجام دهد که یک کل غیرقابل تقسیم و کامل تشکیل شود.

 

تگمارک در مقاله‌اش درباره پنج اصل اساسی از دیدگاه خودش برای تمایز ماده‌ی آگاهی از دیگر سیستم‌های فیزیکی (جامد، مایع و گاز) صحبت می‌کند. او در 30صفحه سعی می‌کند توضیح دهد که نگرش‌اش نسبت به آگاهی چگونه می‌تواند چشم‌انداز منحصر‌به‌فرد انسان درباره‌ی جهان را توجیه کند. اما ایده او ناقص است چون تگمارک هیچ پاسخ و راه‌حلی برای تمام معماهای پیش رویش ندارد. همان‌طور که قبلا گفتیم، این موضوعی نیست که همکارانش هم بخواهند روی آن کار کنند. خود تگمارک هم شاید به یک دیوار آجری برخورد کرده باشد. این مشکل مفهومی مثل آگاهی است.

 

اگر نتوانیم تلاش‌هایمان برای اندازه‌گیری آن بررسی کنیم، چگونه می‌توانیم مطمئن باشیم که آن را اندازه‌گیری کرده‌ایم؟ آگاهی چیزی نیست که مربوط‌به دانش باشد، شما نمی‌توانید آگاهی را لمس کنید حتی نمی‌توانید آن را ببینید و بدتر از آن نمی‌توانید مقدارش را اندازه بگیرید. در ابتدا آگاهی به قلمرو فلسفه مربوط می‌شد و البته بیش از حد غیرزمینی بود تا اینکه با پیشرفت علم، زیست‌شناسان به موضوع آگاهی توجه نشان دادند و در مرحله‌ی بعد این عصب‌شناسان بودند که با دستگاه‌های اسکن مغزیشان، پا به عرصه‌ی پر رمز و راز آگاهی گذاشتند.